آیه 116 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ

[20–116] (مشاهده آیه در سوره)


<<115 آیه 116 سوره طه 117>>
سوره :سوره طه (20)
جزء :16
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و (یاد آر) هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید.

و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس که روی برتافت.

و [ياد كن‌] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد.» پس، جز ابليس كه سر باز زد [همه‌] سجده كردند.

و آنگاه كه به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد؛ همه جز ابليس -كه سرپيچى كرد- سجده كردند.

و به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When We said to the angels, ‘Prostrate before Adam,’ they prostrated, but not Iblis: he refused.

And when We said to the angels: Make obeisance to Adam, they made obeisance, but Iblis (did it not); he refused.

And when We said unto the angels: Fall prostrate before Adam, they fell prostrate (all) save Iblis; he refused.

When We said to the angels, "Prostrate yourselves to Adam", they prostrated themselves, but not Iblis: he refused.

معانی کلمات آیه

اسجدوا: سجود در لغت به معنى تذلل، خضوع و اظهار فروتنى است. طبرسى‏ فرموده: آن در لغت ، به معنى خضوع و تذلل است و در شرع، گذاشتن پيشانى بر زمين.

ابى: اباء: امتناع و خوددارى. «ابى»: امتناع كرد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‌ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً «115»

وبه تحقيق، پيش از اين با آدم پيمان بستيم، امّا او فراموش كرد و ما عزم استوارى براى او نيافتيم.

وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى‌ «116»

وزمانى كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد، پس همگى سجده كردند، مگر ابليس كه سرپيچى و امتناع كرد.

جلد 5 - صفحه 398

نکته ها

اين ششمين مرتبه‌اى است كه از آغاز قرآن تاكنون به داستان آدم و ابليس برمى‌خوريم، قبلًا نيز در سوره‌هاى بقره، اعراف، حجر، اسراء و كهف در اين مورد اشاراتى شده بود. «1»

مراد از عهد و پيمان، همان فرمانِ نخوردن از گياه مخصوص است و مراد از نسيان، دقّت نكردن در انجام فرمان، وگرنه فراموشى مطلق، عتاب و انتقاد ندارد. منظور از «عزم»، اراده‌ى محكم در برابر وسوسه‌هاى ابليس است.

امام كاظم عليه السلام فرمود: فرمان سجده ونافرمانى ابليس، نوعى تسلّى ودلدارى پيامبر اسلام است كه اگر به فرمان تو عمل نشد نگران نباش كه ابليس فرمان مرا نيز اطاعت نكرد. «2»

پیام ها

1- خداوند، بشر را به حال خود رها نكرده است. «عَهِدْنا إِلى‌ آدَمَ»

2- انسان موجودى است كه به طور طبيعى در معرض خطر افراط وتفريط قرار دارد، مگر آنكه خداوند انسان را حفظ نمايد. «لا تَعْجَلْ‌- فَنَسِيَ»

3- عزم بر انجام تكاليف الهى، لازم است. «لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»

4- از عوامل مهم انحراف انسان، يكى غفلت از كرامت و مقام انسانيّت و ديگرى غفلت از دشمن درونى و بيرونى است كه قرآن بارها بر آن هشدار داده است. «وَ إِذْ قُلْنا»

5- سجده فرشتگان بر آدم، به دستور خداوند بر كرامت‌هاى والاى آدم ونشانه‌ى برترى او بر آنها بود وگرنه ابليس نمى‌گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»* «اسْجُدُوا لِآدَمَ»

6- فرشتگان در انجام مأموريت الهى، لحظه‌اى درنگ نمى‌كنند. «فَسَجَدُوا»


«1». تفسير كبير فخررازى.

«2». كافى، ج 1، ص 412.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 399

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ (116)

وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ: و ياد بياور زمانى را كه امر فرموديم ملائكه را. اسْجُدُوا لِآدَمَ‌: سجده كنيد مر آدم را به تعظيم و تكريم. فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى‌: پس سجده كردند ملائكه مگر شيطان كه ابا نمود و امتناع كرد از سجده. تفصيل كلام سابقا مذكور شده، مجملا آنكه شيطان داخل در ملائكه بود لكن از جنس ايشان نبود و امر سجده به او نيز متوجه شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‌ (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‌ (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‌ (120)

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‌ (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌ (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‌ (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌ (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)

قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌ (126)

ترجمه‌

و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود

پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى‌

همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى‌

و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى‌

پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بى‌زوال‌

پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بى‌بهره ماند

سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود

گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مى‌افتد

و هر كس رو گرداند از

جلد 3 صفحه 531

دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا

گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا

گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.

تفسير

خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمه‌اى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين‌

جلد 3 صفحه 532

مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّه‌اند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.

جلد 3 صفحه 533

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَم‌َ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبلِيس‌َ أَبي‌ (116)

شرح‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و ترجمه‌ ‌او‌ ‌در‌ مجلّد اوّل‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ صفحه 508 ‌الي‌ صفحه 514 مفصلا بيان‌ كرده‌ايم‌ ‌در‌ حقيقت‌ سجده‌ و معناي‌ ‌آن‌ و اباء شيطان‌ و اينكه‌ ‌او‌ مورد خطاب‌ بوده‌ ‌ يا ‌ نبوده‌ و اينكه‌ آدم‌ اشرف‌ ‌از‌ ملائكه‌ ‌بود‌ ‌در‌ چهار موضع‌ ذكر كرده‌ايم‌ احتياج‌ بتكرار نيست‌ مراجعه‌ فرمائيد و اللّه‌ العالم‌.

111

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 116)- سپس به بخش دیگر این داستان اشاره کرده، می‌گوید: «و به خاطر بیاورید هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، آنها نیز همگی سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبی).

و از اینجا به خوبی مقام با عظمت آدم روشن می‌شود، آدمی که مسجود فرشتگان بود ضمنا عداوت ابلیس با او از نخستین گام آشکار می‌گردد.

شک نیست که سجده به معنی پرستش مخصوص خداست، و غیر از خدا هیچ کس و هیچ چیز نمی‌تواند معبود باشد، بنا بر این سجده فرشتگان در برابر خدا بود، منتهی به خاطر آفرینش این موجود با عظمت که:

شایسته ستایش آن آفریدگار است کارد چنین دل آویز نقشی ز ماء و طینی!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع